راهکارهای رفع کم حرفی افراد در جمع – چگونگی شروع گفتگو

راهکارهای رفع کم حرفی افراد در جمع – چگونگی شروع گفتگو

راهکارهای رفع کم حرفی افراد در جمع – چگونگی شروع گفتگو

برای اینکه گفتگو را شروع کنیم لازم نیست که آدم جدیدی شویم به طوری که اگر یکی از اطرافیان مان کنارمان باشد، با خود فکر کند که چرا طرز صحبت ما عوض شده است. ما باید خودمان باشیم و الّا گفتگویی مسخره و مصنوعی نصیبمان می شود البته به این معنی نیست که مثل سابق ساکت باشیم و تغییری نکنیم.

در اینجا صرفاً چند نمونه برای شروع گفتگو ذکر می شود و فقط جنبه ی تلنگر ذهنی را دارد تا الباقی مدل ها را خودتان بیابید چرا که شروع گفتگو کاملاً به ما و موقعیت شخص مقابل بستگی دارد و نمی توان هیچ فرمول واحدی برای شروع گفتگو بیان کرد.

ساده ترین روش برای باز کردن سر صحبت با افراد این است که نکته مثبتی را در طرف مقابل پیدا کنیم و با حالت صمیمانه از آن تعریف کنیم، مثلاً: حرفی که می زند، کاری که می کند یا چیزی که پوشیده است و پس از آن بلافاصله سوال متعارفی نسبت به آن بیان کنیم. مثلاً:

  • چه لباس زیبایی دارید؛ می توانم بپرسم که از کجا خریدید؟

  • یا اگر سخن زیبایی را نقل می کند؛ چه جمله ی زیبایی، این جمله رو در کجا مطالعه نمودید؟

راه بعدی برای باز کردن سر صحبت با افراد، توجه نمودن به چیزی است که آن فرد به همراه دارد، مثل کتاب، لوازم ورزشی، آلات موسیقی و..

مثلاٌ اگر کتابی به همراه دارد می توانید از او بپرسید که آیا از آن خوشش آمده است یا نه؟ یا اگر دوربینی به همراه دارد می توانید بپرسید که آیا عکاس حرفه ای است یا آماتور و یا اینکه از دوربین راضی است یا نه؟

مهارت پرسیدن سوالات متعارف

وقتی می خواهیم سر صحبت با افراد را باز کنیم این اهمیت دارد که سوالاتی از او بپرسیم که بتواند به ما توضیح دهد نه آنکه پاسخ بله یا خیر به ما تحویل دهد و این به مهارت نحوه پرسیدن سوال توسط ما بر می گردد.

زمانی که سوالات مختلفی از هم صحبت خود می کنیم و دائماً جواب های کوتاه یک یا دو کلمه ای دریافت می کنیم احتمالاً از سوالات متعارف مسدود استفاده می کنیم. این نوع سوالات معمولاً پاسخ بله یا نه و یا جواب های یک یا دو کلمه ای دارند و برای شروع باب آشنایی مفیدند، مثل:

  • ساعت چند است؟

  • این دور و بر زندگی می کنید؟

  • آیا مهمانی رفتن را دوست دارید؟

  • آیا کتاب می خوانید؟

این نوع سوالات غالباً با کلماتی چون آیا، چه کسی، کدام و کجا شروع می شود اما در مقابل آن سوالات مبسوط برای حفظ جریان گفتگو استفاده می شود چرا که جواب های طولانی تری دارد و به شرح دادن می پردازد و معمولاً با کلماتی چون چگونه، چرا، به چه ترتیب، چوری آغاز می گردد، مثل:

  • چطور شد این محل را برای زندگی کردن انتخاب کردید؟

  • دوست دارید در چگونه مهمانی هایی شرکت کنید؟

  • به چه کتاب هایی علاقه دارید؟

بعضی ها با استدلال اینکه ممکن است با سؤالات متعارف خود، موجب ناراحتی دیگران شوند و شاید بیش از حد به حریم خصوصی افراد نزدیک شوند، یا تجسس کنند؛ از پرسیدن سوال دوری می کنند. اما در اکثر موارد، خلاف این فکر صادق است. بیشتر افراد وقتی می بینند که کسی متوجه شان می شود و علاقه واقعی به آنها نشان می دهد، احساس خوبی پیدا می کنند و دوست دارند که بیشتر صحبت کنند.

نکته ی مهمی که در این قسمت لازم است بدانیم این است که سوالاتی که از افراد می پرسیم باید مطابق علایق فرد مقابل مان باشد و یادمان باشد که وارد حریم شخصی افراد به هیچ وجه نشویم علی الخصوص که او شخصیتی درون گرا داشته باشد.

شغل تان را مخفی نکنید

برخی از افراد دوست ندارند که شغل خود را به دیگران بگویند و بعضی ها حتی ناراحت نیز می شوند اما این نوع برخورد، روند گفتگو را مختل می کند و موجب مانعی بر سر گفتگو می شود.

بهتر است در چند جمله کوتاه به طرف مقابل بگویید که شغلتان چیست و ضمن آن، تا می توانید اطلاعات رایگان ارائه دهید تا او بتواند از آنها استفاده کند. اگر در پنهان نگه داشتن این اطلاعات پافشاری کنید، طرف مقابل کم کم به شما مظنون می شود (بخصوص اگر او چنین اطلاعاتی را درباره خود بروز داده باشد) یا علاقه به آشنایی با شما را از دست می دهد.

بیشتر افراد وقتی به هم می رسند در همان سوالات ابتدایی از شغل یکدیگر می پرسند اما اشخاص زیرک اینگونه سوالشان را مطرح نمی کنند بلکه به جای اینکه از کسی بپرسند «شما چه کاره هستید؟» بپرسید: «بیشتر ساعات روزتان را چگونه می گذرانید؟»

زمانی هم که از شما این سوال را می پرسند، جوابی آماده داشته باشید. سعی کنید که جواب را با یک کلمه ندهید. اگر در کار تجارت هستید، از خود بپرسید: «کار من چه سودی می تواند برای این شخص داشته باشد؟»

  • مثلاً اگر در یک آژانس معاملات ملکی کار می کنید، نگویید: «من کارمند آژانس معاملات ملکی هستم». به جای آن بگویید: «کار ما این است که به مردم کمک می کنیم تا خانه مورد علاقه شان را پیدا کنند».

  • به جای اینکه بگویید: «من مربی هنرهای رزمی هستم»، بگویید «من به دیگران کمک می کنم که راه مبارزه و دفاع از خود را بیاموزند».

[box type=”note” radius=”10″]وقتی از مزایا و امتیازات کارتان برای دیگران حرف می زنید، به شغل خود زندگی می بخشید و خاطره آن را برای دیگران حفظ می نمایید.[/box]

 زمانی که وقفه ای در گفتگو پیش می آید، فرصت مناسبی برای گفتن اسمتان است: «راستی، اسم من … است. می توانم اسم شما را بپرسم؟» به احتمال زیاد، طرف مقابل پاسخ سؤال شما را می دهد. در آن لحظه اگر دست تان آزاد است، با او دست بدهید، لبخندی بزنید و بگویید: «از آشنایی با شما خیلی خوشحالم آقای …!» به محض آگاهی از اسم آن فرد، آن را به زبان بیاورید و این کار را، البته بدون زیاده روی، چندین بار تکرار کنید.

اگر نام کسی را فراموش کردید، هیچ اشکالی ندارد که بگویید «معذرت می خواهم، ممکن است یک بار دیگر اسمتان را بگویید؟»

 

اقدامک

در قدم اول: برای تقویت شروع گفتگو از امروز تصمیم بگیریم که روزانه حداقل یک گفتگوی جدید ولی کوتاه را با افراد غریبه آغاز کنیم، در این گفتگوها کافیست فقط خودمان را معرفی کنیم و پس از آن یک سوال مسدود و یک سوال مبسوط بپرسیم.

 

در قدم دوم: همین الآن ۳  مدل برای معرفی خودتان برای شروع صحبت با افراد غریبه، جمع میهمانی خانوادگی و دوستان و همکاران آماده کنید.

درصد خوانش متن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

عضویت و ورود
شماره موبایل خود را وارد نمایید.
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد